سفر از تهران به خرمشهر
سلام نفسم.خوبی مامانم؟ایشا... همیشه خوب باشی عزیز دلم جونم واست بگه که منو بابا بعد از 2 هفته تهران موندن رفتیم خرمشهر.بازم با هواپیما.داخل فرودگاه در قسمت گیت فرودگاه که چک میکنن به من که رسید دست به شکمم زد گفت خانوم باردارین؟گفتم بله.همچین بازرسی میکردن که انگار جنس قاچاق دارم حمل میکنم.خلاصه رفتیم سوار هواپیما شدیم.از شانس بد من هواپیما فوکر بود.اون روزم هوا ابری بود و دائم تکون میخورد و حال منم تعریفی نداشت.همش میخواست حالم بهم بخوره که جلوی خودمو میگرفتم.بغل دست منم یه خانومی بود که اونم متوجه شد که یه نی نی تو شکمم دارم.به هر حال بعد از 1 ساعت رسیدیم فرودگاه و چمدونمونو از بار تحویل گرفتیمو یه ماشین ...
نویسنده :
مامان مهربون
12:46